پل ارتباطی شما دبیران محترم و دانش آموزان گرامی
با مدیریت وب سایت متوسطه اوّل مدرسه امیرکبیر و نمونه دولتی حسنخانی
ایمیل :
sina79.bazergan@gmail.com
شماره تماس :
سینا اسماعیل زاده:09142656962
پل ارتباطی شما دبیران محترم و دانش آموزان گرامی
با مدیریت وب سایت متوسطه اوّل مدرسه امیرکبیر و نمونه دولتی حسنخانی
ایمیل :
sina79.bazergan@gmail.com
شماره تماس :
سینا اسماعیل زاده:09142656962
تصاویری زیبا از قاره های زمین
برو به ادامه مطلب
به ادامه مطلب بروید
شماره های نوشته شده شماره های بیت های شعر می باشد.
1-شخص پیری لباس پشمی خشنی پوشیده بود و کوله باری از خار را با خود حمل می کرد .
2-آن پیرمرد باهر قدمی که برمی داشت خدا را شکر می کرد
3- ای خدایی که این روزگار و آسمان رابرافراشته ای و ای کسی که آرامش دهنده ی دلهای غمگین هستی
4-وقتی که ازسر تا پای خودرا نگاه می کنم می بینم که همه نوع بزرگواری در حقم کرده ای
5-خوش بختی و سعادت را در مقابل چشمان من قرار داده ای و ارجمندی و بزرگی رامانند تاج بر سر من نهادی
6-من در حدی نیستم که بتوانم از عهده ی شکرگزاری و سپاس های تو برآیم
7-نوجوانی در حالی که اسب غرور را می راند به پیر نزدیک شد
8-جوان ستایش پیرمرد را شنید و به او گفت : ای پیر کودن خاموش شو
9-تو خار بر پشت نهاده ای و به سختی راه می روی ! بخت و اقبال و عزتت کدام است ؟
10تو عمرت رادرخارکشی به سربرده ی و هنوز تفاوت خواری و سربلندی را نمی دانی ( زندگی را تلف کرده ای و بیهوده گذرانده ای(
11-پیر گفت چه سربلندی ازاین بهتر که محتاج به کسی چون تو نیستم
12-که ای فلانی به من صبحانه یا شام بده و یا نان و آبی که بخورم
13-خدا را شکر می گویم که مرا خوار و ذلیل نساخت و به شخصی پستی چون تو گرفتار نکرد
14-با وجود فقر و نداری خداوند به من آزادی و آزادگی بخشید ( آزادی : در گذشته به معنی : شکرگزاری و آسودگی
بسیاری از دانش آموزان درباره دلایل ظهور اسلام در عربستان سوال می کنند. این دلایل عبارتند از:
1 ـ هر دین برای اثبات حقانیت خود به معجزه ای نیاز دارد. در زمان ظهور اسلام ادبیات عرب به رشد و پیشرفت قابل توجهی رسیده بود و همین امر موجب شد تا اسلام معجزه اصلی خود را قرآن و به زبان عربی قرار دهد. و از آنجا که مهد زبان عربی جزیرة العرب بوده باید این دین و معجزه اش در آنجا ظهور کند تا معجزه بودن آن به خوبی بر همگان آشکار گردد.
2ـ هر دینی در ابتداء ظهور از نظر توانائی دفاع از خود و پیروانش در وضعیت بالائی نیست و ممکن است در مقابل طوفان حملات و لشکرشی های دشمنان توان مقابله و دفاع از خود را نداشته باشد. بنا بر این لازم است تا رسیدن به توانائی مطلوب در شرایطی رشد کند که کمتر دچار آسیب ها شود. و از آنجا که منطقه حجاز به دلیل نامساعد بودن شرایط آب و هوائی و جغرافیائی، منطقه ای بکر و دست نخورده بوده و مردم آنجا مردمی جنگ جو بودند، هیچ یک از قدرتهای موجود آن زمان، (امپراطوریهای غربی و شرقی) طمع و تمایلی برای لشکرکشی به آن جا را نداشتند.به همین جهت محیط بسیار مناسبی برای این منظور بود.[1]زیرا تا زمانی که این نهال نوپا بتواند ریشه های خود رامحکم کرده و بتواند شاخسار خود را به سوی دور دست ها بگستراند، د ر این منطقه از هر گونه گزندی در امان بود.
3ـ نبودن حکومت مرکزی قوی در منطقه حجاز، و وجود نظام قبیله ای و طایفه ای در آن منطقه موجب می شد تا از نظر سیاسی و نظامی، مانعی بر سر راه این دین نوپا وجود نداشته و امکان پیشرفت دعوت و تبلیغ در آن جا بیشتر فراهم باشد.
4 ـ وجود برخی خصلت ها و اخلاقیات مثبت در نژاد عرب که با ظهور اسلام به شکوفایی و اعتلاء رسید، نظیر توانایی تحمل شداید و سختیها و داشتن روحیه دلاوری و شجاعت و سلحشوری و آشنایی با جنگ و درگیری و پای بندی به پیمان و قرار داد و وفاداری نسبت به آن.... این ها خصلت هایی بود که اسلام برای تحمل سختی ها و محدودیت ها و مقابله با دشمنان خود در آینده به آنها نیاز فراوان داشت و پیامبراکرم (ص) و مسلمانان توانستند با بهره برداری از این خصلت ها، آزار و اذیت های مشرکین ومشکلات محاصره اقتصادی شعب ابی طالب و جنگ ها و ...را تحمل کرده و به پیروزی دست یابند.
5- وقتی خداوند متعال اراده نمود که آخرین و مهمترین رسول خود را در زمان خاصی برای هدایت مردم بفرستد، می بایست زمینه های طهارت و اصالت و قداست خانوادگی این فرد را در طول تاریخ حفظ نماید و چنین به نظر می رسد که بهترین محیط برای حفظ نژاد اصیل رسول خدا(ص)، در طول تاریخ، منطقه حجاز بوده است. زیرا اولا دور از قدرتهای ظالم و ستمگر و انحرافات فکری آنها بوده، و مردمان طالب پاکی و طهارت می توانستند بر همان فطرت پاک انسانی خود، حرکت نمایند و وجود افراد منحرف در آن جامعه، چون طبق طبیعت آزاد خود مشی می کردند، مانع جدی در مسیر حرکت فطری و مقدس این خاندان نبوده اند. علاوه این که محیط زندگی هر قدر پر مشقت تر باشد، زمینه بهتری برای پرورش و تربیت روحی قوی و مستحکم و فولادین فراهم می آورد.
ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد
از نظر دانشمندان علوم طبیعی قدیم، هر منطقه ای که به خط استوا نزدیکتر باشد، زمینه پرورش جسم و مزاج معتدل در آنجا بیشتر است[2] و هر چه مزاج و جسم معتدل تر باشد، قابلیت برای پذیرش روح و نفس معتدل تر در او بیشتر است.
و شاید به خاطر همین جهات بوده، که حضرت ابراهیم خلیل الله به دستور خداوند، حضرت اسماعیل (که نیای اصل پیامبر(ص) است) و مادرش حضرت هاجر را از منطقه فلسطینی و شامات به سوی منطقه بیابانی حجاز کوچ می دهند، و این مادر و فرزند، و جناب حضرت ابراهیم، در این مسیر مورد امتحانات متعدد الهی واقع می شوند و همه اینها در واقع، مقدمه چینی و زمینه سازی ظهور و تولد رسول گرامی اسلام(ص) در این منطقه بوده است.
با ورود اسلام به ایران در سال637 م. 16 ق.تحولات عمده ای درساختار فرهنگ و هنر ایران صورت می گیرد. هنرهایی چون نقاشی، پیکر تراشی و رقص به طور کامل سالیان بسیاری مسکوت می مانند. هنر نمایش نیز به دنبال دیگر هنر های ایرانی مورد بی مهری قرار می گیرد.
دلایل اینکه چرا، در این دوره با هنرهای رایج در ایران مخالفت صورت می گیرد را می توان در دو مقوله ی اجتماعی و اعتقادی مورد بررسی قرار داد.
اجتماعی
اعراب به عنوان قومی که ا زمظاهر تمدنی آن زمان دور بوده اند، پس از تقابل با نمود های اینچنین برجسته ی فرهنگی و هنری به مخالفت و حذف آن می پردازند.این از ویژگی های انقلاب ها و تحولات اجتماعی است که در هر دوره ایی از تاریخ و در هر تحول اجتماعی صورت پذیرفته اما این اتفاق در ایران بسیار سخت می افتد به گونه ایی که از آن دوره به عنوان دو قرن سکوت یاد می کنند.
اعتقادی
اعراب هرگونه تجسم عینی، مفاهیم و اندیشه را حرام می دانستند و بر این اساس به مخالفت با آن گونه های هنری پرداختند که در آنها تجسمی از اندیشه صورت می گرفت.
نمایش پس از اسلام
در مورد از سرگیری هنر نمایش ایران پس از اسلام به طور دقیق نمی توان اظهار نظر کرد ولی گونه های نمایشی متعدد ی در ایران نیست و از تعزیه به عنوان کامل ترین نمود نمایشی در ایران نام برد.
تعزیه:
تعزیه، در لغت به معنى سوگوارى [تعزیت]، برپاى داشتن یادبود عزیزان از دست رفته، تسلیت، امر کردن به صبر، و پرسیدن از خویشان مرده است؛ ولى در اصطلاح، به گونهاى از نمایش مذهبى منظوم گفته مىشود.
به نقل از ابن اثیری، اولین بار آیین های مذهبی پس از اسلام در دهم محرم سال 352 ه.ق توسط غزدالدوله (معزالدوله) آل بویه در بغداد آغاز می شود.
در باب پیدایش تعزیه دو نقل روایت است.
روایت اول
تعزیه شیوه اجرایی است که از آیین نامه های نمایشی ایران باستان وام گرفته می شود و در طول دوره های متوالی تکامل می شود. تعزیه در ابتدا قصه های مذهبی توسط یک نفر به صورت نقالی اجرا می شده. در دوره ها ی بعدی واقعه خوان نیز به نقال اظاف می شود و سرانجام شخصیت های شبیه سازی شده به تعزیه راه می یابند.
روایت دوم
به نقل از نسخه ی خطی واگویی زندگی شاه عباس در کتابخانه ی ملی: در زمان کریمخان زند سیفری از فرنگ به ایران آمد، تعریف تئاتر های حزن انگیز(درام) اروپا را می دهد، کریمخان نیز تحت تاثیر قرار می گیرد و دستور می دهد که از سر گزشت هفتاد و تن نمایش های مذهبی ترتیب دادند که به تعزیه معروف است.
اولین گزارش مستند تعزیه در ایران مربوط به 23 ژوئن سال 1765 م. توسط سروان کارستن نیبور از جزیره خارک ارائه شده که در آن تعزیه ی روز عاشورا را با شکوهی خاص به ثبت رسانید. و دومین گزارش مربوط به تعزیه در شیراز است که در سال 7-1786 توسط میلیام فراکلین گزارش شده. هر دو مورد این گزارشات در وره ی زندیه می باشد.
تعزیه در دوره ی قاجار دوران طلایی خود را سپری می کند به طوریکه در شهرها ی ایران 300 تماشاخانه جهت اجرای تعزیه ساخته شده بود که مهمترین آن تکیه دولت با گنجایش 20000 نفر بوده است. و سرانجام برای اولین مرتبه در سال 1304 به فرمان رضا خان بیست شهریور 1320 ه.ش ممنوع می شود تا این دوران سکوت و همچنین ممنوعیت ها ی بعدی دلیلی شود برای افول تعزیه در ایران.
تاثیر اسلام بر نمایش ایران
همانگونه که پبشتر اشاره شد اولین تاثیر اسلام بر نمایش ایران سکوت چند صد ساله ی آن است ولی بعد از حرکت دوباره نمایش در ایران، اسلام دلیلی می شود برای ظهور گونه ایی پرمایه از نمایش، به نام نمایش های دینی که تعزیه به عنوان بارزترین این گونه ی نمایشی در حال تبدیل شدن به تئاتر ملی ایران بوده ،(دلیل این مدعا به وجود آمدن تعزیه با مظامین دیگر چون زنان،مضحکه و... در ایران است) که از در دوره های بعدی ممنوعیت ها این فرصت را به آن نمی دهد.
اما اینکه چرا نمایش در ایران پس از اسلام بار دیگر حیات خود را به دست می آورد می توان اینگونه ذکر کرد.
1) ایرنیان ازپیش از اسلام با نمایش آشنا بوده اند.
2) ایرانیان به دلیل علاقه به ائمه اطهار به بهربرداری دینی از نمایش های باستانی خویش می کند.
3) زنده کردن دوباره یک آیین باستانی
خدمات اسلام به ایران ابعاد مختلفی دارد و در موارد متعددی اسلام باعث شکوفایی و احیای استعدادهایشگفت و خلاقیتها و نوآوریهای بسیاری گردیده است. قبل از پرداختن به تأثیر اسلام در رشد علمی، فرهنگی،ادبی، سیاسی ایران لازم است به این نکته توجه داشته باشید که آنچه در رابطه با تمدن ایران باستان آمده و به نظربرخی از ایرانشناسان مانند: پروفسور پوپ تمدن یونان کهن نیز متأثر از ایران بوده است ربطی به زمان ورود اسلام بهایران ندارد، زیرا زمان بعثت پیامبر اکرم(ص) ایران در بدترین وضعیت سیاسی و اجتماعی در طول تاریخ خود به سرمیبرده است. نظام بسته و شدید طبقاتی به گونهای که حتی اجازه تحصیل دانش به تودهها داده نمیشد بچرخندموجب شکست در جنگ شود. ظلم و تعدی نسبت به تودهها، انحرافات فکری و عقیدتی، جنگ قدرت، به گونهایکه پدر و پسر و برادر برای چند صباحی حکومت خون یکدیگر را بریزند و مفاسد بسیار دیگر از اموری بوده است کهموجب افول ستاره تمدن ایران شده و موجب انفجار عظیمی در میان تودهها گردیده و آنان را منتظر یک برنامهاصلاحگرانه انقلابی و همه جانبه ساخته بود که با ورود اسلام و احکام ارزشمند آن ایران همه آمال خود در آن یافته ونه تنها به سرعت به اسلام گرویدند، بلکه از جان و دل به یاری مجاهدان اسلام شتافته و همگام با آنان دژهای طاغوترا در هم شکسته و حتی شاه ایران به دست یک آسیابان ایرانی به قتل رسید. اما برخی از خدماتی که اسلام به ایراننمود به طور فشرده عبارتند از:
1- تصحیح عقاید و ارائه جهانبینی و ایدئولوژی صحیح و منطبق با عقل و از بین بردن پندارها و خرافات، که بررسیاین مسأله خود کتابی مستقل میطلبد.
2- اصلاح نظام سیاسی و از بین بردن نظام طبقاتی و برقراری مساوات در تمام سطوح و لایههای اجتماعی.
3- تقویت و اجیاد زمینه های رشد استعدادها در ابعاد مختلف علمی، ادبی و... در پی این مسأله بود که هنرمندان،شاعران ودانشمندان بسیار برجستهای پدید آمده و علم و دانش و هنر در ایران حیاتی نوی یافت و تأثیر آن اقصی نقاطعالم را درنوردید و هنوز که هنوز است آثار دانشمندانی چون بوعلیسینا، ابوریحان، ذکریای رازی و... در سطح جهانچون خورشید درخشش دارد.
تأثیرات اسلام در ایران ابعاد گسترده دیگری نیز دارد که لازم است نگارنده سؤالات در رابطه با تاریخ ایران قبل وبعد از اسلام مطالعات بیشتری انجام دهد.
مورخان دلایل متعددی را در مورد انگیزه و نقطه شروع حملات اعراب به ایران ذکر کردهاند: دورنمای کسب ثروت و زمین، گرسنگی و فقر، تلاش برای گسترش اسلام، تلاش برای رها کردن اعراب بینالنهرین از سلطه ساسانیان، عرب گرایی، تغییرات آب و هوایی، گسترش شبکه تجاری و غیره.
اندکی پس از وفات محمد، ابوبکر لشکری را جهت فتح عراق به سمت حیره در غرب قلمرو ساسانیان (عراق کنونی) فرستاد و آنجا را فتح کرد. پس از بازپس گیری و جابجا شدن این شهر میان مسلمانان و ساسانیان در زمان عمر، سرانجام لشکر سلطنتی ایران تحت فرماندهی رستم فرخزاد در نبرد قادسیه با اعراب درگیر شد که نتیجه آن پیروزی اعراب بود. پس از نبرد قادسیه تیسفون (در جنوب بغداد کنونی)، پایتخت ساسانیان، پس از یک محاصره کوتاه تسخیر و غارت شد. برخی مورخان ذکر میکنند که پس از تصرف عراق عمر علاقهای به اینکه جنگ را به فلات ایران گسترش بدهد نداشت اما بدلایل مختلف از جمله ترس از حمله یزدگرد یا یکی از مدعیان سلطنت او نهایتاً تصمیم به حمله گرفت. در سال ۶۴۲ آخرین مقاومت منسجمِ ایرانِ ساسانی در نهاوند رخ داد (نبرد نهاوند) که پس از نبردی خونین اعراب پیروز شدند. یزدگرد متواری شده و عاقبت در سال ۶۵۱ میلادی به دست آسیابانی در مرو کشته شد.
مورخین دلایل مختلفی را برای سقوط ساسانیان بیان کردهاند: نزاع مذهبی و طبقاتی، فقدان حمایت مردمی، نزاع میان اشراف، بی ثباتی سیاسی، و هزینه جنگهای طولانی و ناموفق اخیر با امپراتوری روم شرقی، اپیدمی طاعون، آشفتگی مربوط به جانشینی تخت پادشاهی، دین اسلام، اختلافات میان طبقات جامعه و عدم هماهنگی میان آنها، باور ایرانیان به سرنوشت و پذیرش شکست، وجود پیروان فرقههای غیر آیین مزدیسنا (زرتشتی) و مسیحیان که در دفاع از معابد آتش و خانواده ساسانی اخلال ایجاد میکردند و عوامل دیگر.
فتوحات اعراب به سمت شرق ادامه یافت. ولایتهای شرقی ایران شامل سیستان و خراسان هم سقوط کردند. با این حال نواحی غربی طبرستان و نیز کل ولایت گیلان تا یکی دو سده تحت سلطه اعراب در نیامد و افرادی از اشراف ایران در آنجا حکومت میکردند. جنگ نهاوند مقاومت دولت مرکزی را در هم شکست، و از این زمان به بعد موانع پیشروی اعراب مقاومتهای محلی بود که در برخی موارد شدید بودند. اعراب پس از فتح هر شهری قراردادی با سران آن شهر میبستند که در آن میزان مالیاتی (جِزیه) که قرار است که از شهر اخذ شود را مشخص میکرد. روال کلی این بود که شهرها پس از عقد قرارداد صلح شهرها قیام میکردند. قیامها مخصوصا تا زمانی که یزدگرد زنده بود بیشتر رایج بود و مقاومتهای محلی قوی و مکرر بود. در برخی موارد مخالفان نیروی بزرگی نیز فراهم کرده بودند.مورخان در مورد انگیزه قیامها نظرات مختلفی دارند.
اعراب معمولاً در امور داخلی مردمان محلی که مالیات خود را میپرداختند دخالت نمیکردند. در قرون اول اسلامی، سران محلی مسولیت اداره محلات و شهرها را بر عهده داشتند. پس از فتح یک ناحیه، اعراب در پادگانهایی که ساکن میشدند که یا خود تبدیل به شهر میشدند یا اینکه در نزدیکی شهرهای دیگر قرار داشتند. در زمان فتح و دوره بلافاصله پس از آن ارتباط و ادغام کمی بین اعراب و ایرانیان محلی وجود داشت. این خط مشی هم توسط خلیفه و هم توسط علمای زرتشتی حمایت میشد. با گرویدن زرتشتیان به اسلام تماسها زیادتر شده، و قوانینی برای ارتباط بین آنها وضع شد.[ تا زمان قتل عثمان، فتح ایران کامل شده بود و پادگانهای اعراب در چند منطقه جهت اطمینان از اخذ مالیات برقرار شده بود. از زمان معاویه به بعد برنامه اسکان دائمی برخی اعراب در ایران اجرا شد. در زمان امویان اعراب از آمودریا فراتر رفته و وارد کوههای افغانستان شدند.زرینکوب رفتار اعراب با ایرانیان را «مضحک، شگفت انگیز، و ظالمانه» خوانده و اعراب را مردمانی «خشن و ساده دل» میداند و مینویسد که بجز کسانی که بشدت تحت تاثیر تعالیم اسلامی قرار گرفته بودند، بقیه نسبت به اعراب احساس کینه و نفرت داشتند. از طرف دیگر ستپنینت حقیقت را چیزی میان دو قرائت متضاد «چپاول مادی و معنوی ایرانیان توسط اعراب» و «تاثیر گذاری اسلام و برخورد ملایم اعراب» میداند و معتقد است که موارد خشن که در هر جنگی اتفاق میافتند نباید اغراق شده تا حدی که ملایمت نسبی اعراب نادیده گرفته شود. کلود کائن مینویسد که تحت تاثیر جنبشهای ملی گرایانه دوران مدرن، تمایل به سمت نمایش ایرانیان و اعراب به عنوان دو گروه متخاصم رفتهاست در حالی که این دیدگاه با حقایق تاریخی سازگار نیست.